♡♡♡گمشده ای به نام من...♡♡♡
همون آوای مردگانی سابق!!!
درباره وبلاگ


به وبلاگ ما خوش آمدید....با نام افریدگار عشق آغاز میکنیم.... خداوندا من در کلبه ی فقیرانه ی خود چیزی دارم که تو در عرش کبریای خود نداری،من چوت تویی دارم و تو چون خودی نداری.... . . سر گــــــــــــــــــردانم میان مردگـــانی های دلم زندگــــانی سهل است،مــــن مردگـــانی میکنم....... . . . اینجا همه دلتنگند.. دنبال گمشده ای هستند.. من هم دنبال گمشده ای می گردم.. گمشده ای به نام من …

پيوندها
ابزار وبلاگ
خرید لایسنس نود32
منتظر
لطافت غزل
زندگی کاغذی
قصه قاصدک
عاشقانه
عکس های مذهبی ( آقا مجتبی )
خرید پالتو
قالب سولو
تبادل لینک رایگان اتوماتیک
تـــــنـــــهـــــــایـــــی(آقا عرفان)
تور آنتاليا
تنــــــــــهایـــ شـــبـگــــــرد(آقا رضا)
تنهـــایــی(آقا مجتبی)
چت روم(آقا محمد)
gps ماشین ردیاب
دیلایت فابریک
جلو پنجره لیفان ایکس 60

تبادل لینک هوشمند

برای تبادل لینک ابتدا ما را با عنوان mordeganee Diaries و آدرس mordeganee.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.









آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 483
تعداد نظرات : 45
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


نويسندگان
☼admin)suzy)

آخرین مطالب
<-PostTitle->


 
4 / 4 / 1393برچسب:, :: 21:38 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

عشق یعنی مستی و دیوانگی

عشق یعنی با جهان بیگانگی

عشق یعنی شب نخفتن تا سحر

عشق یعنی سجده با چشمان تر

عشق یعنی سر به دار آویختن

عشق یعنی اشک حسرت ریختن

 عشق یعنی درجهان رسوا شدن

عشق یعنی سُست و بی پروا شدن

عشق یعنی سوختن با ساختن

عشق یعنی زندگی را باختن

عشق یعنی انتظار و انتظار

عشق یعنی هرچه بینی عکس یار

عشق یعنی دیده بر در دوختن

عشق یعنی در فراقش سوختن

عشق یعنی لحظه های التهاب

عشق یعنی لحظه های ناب ناب

عشق یعنیبا پرستو پر زدن

عشق یعنی آب بر آذر زدن

عشق یعنی، سوز نَی، آه شبان

عشق یعنی معنی رنگین کمان

عشق یعنی شاعری دل سوخته

عشق یعنی آتشی افروخته

عشق یعنی با گلی گفتن سخن

عشق یعنی خون لاله بر چمن

عشق یعنی شعله بر خرمن زدن

عشق یعنی رسم دل بر هم زدن

عشق یعنی یک تیمم,یک نماز

عشق یعنی عالمی راز و نیاز

"شاملـــــــــو"

 
4 / 4 / 1393برچسب:, :: 1:14 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

چقدر بد پیله میکند

تنهایی،

میان دست های به هم جفت شده ام

و نگاهی که

از حس حضورت خالیست،

همین روزها پروانه خواهم شد.

”لیلین"

 

 
3 / 4 / 1393برچسب:, :: 21:33 :: نويسنده : ☼admin)suzy)


نقره داغ ، حال و روز يک مرد عاشق است
مرد عاشقي که
فکر مي کرد
چون عاشق است
معشوقه اش هم بايد به هما ن اندازه
عا شقش باشد.

" احمد شاملو"

 
3 / 4 / 1393برچسب:, :: 20:55 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

 

خدایا...

دستانم را زده ام زیر چانه ام

مات ومبهوت نگاهت میکنم

طلبکار نیستم

فقط مشتاقم بدانم

ته قصه چه میکنی؟

بامن...!

 
3 / 4 / 1393برچسب:, :: 10:6 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

دیرگاهی است در این تنهای

رنگ خاموشی در طرح لب است.

بانگی از دور مرا می خواند،

لیك پاهایم در قیر شب است 




رخنه ای نیست در این تاریكی:

در و دیوار بهم پیوسته

سایه ای لغزد اگر روی زمین

نقش وهمی است ز بندی رسته 



نفس آدم ها

سر بسر افسرده است 

روزگاری است در این گوشة پژمرده هوا

هر نشاطی مرده است



دست جادویی شب

در به روی من و غم می بندد.

می كنم هر چه تلاش،

او به من می خندد 



نقش هایی كه كشیدم در روز،

شب ز راه آمد و با دود اندود 

طرح هایی كه فكندم در شب،

روز پیدا شد و با پنبه زدود 



دیرگاهی است كه چون من همه را

رنگ خاموشی در طرح لب است

جنبشی نیست در این خاموشی:


دست ها، پاها در قیر شب است



"سهراب سپهری"

 

 
2 / 4 / 1393برچسب:, :: 20:52 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

می دانی؟ 

یک وقت هایی باید 

رویِ یک تکه کاغذ بنویسی 

تعطیل است 

و بچسبانی پشتِ شیشه‌یِ افکارت

باید به خودت استراحت بدهی 

دراز بکشی 

دست هایت را زیر سرت بگذاری 

به آسمان خیره شوی 

و بی خیال سوت بزنی 

در دلت بخندی به تمام افکاری که 

پشت شیشه‌یِ ذهنت صف کشیده اند 

آن وقت با خودت بگویی: 

بگذار منتظر بمانند...!

 
1 / 4 / 1393برچسب:, :: 20:46 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

از ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ ﺍﯼ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ : چه کسی ﺭﺍ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺩﻭﺳﺖ ﺩﺍﺭﯼ ؟

ﺩﯾﻮﺍﻧﻪ خندید و ﮔﻔﺖ: "ﻋﺸﻘﻢ" ﺭﺍ...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : "ﻋﺸﻘﺖ" ﮐﯿﺴﺖ ؟؟ ﮔﻔﺖ : "ﻋﺸﻘﯽ" ﻧﺪﺍﺭﻡ !!

ﺧﻨﺪﯾﺪﻧﺪ ﻭ ﮔﻔﺘﻨﺪ : ﺑﺮﺍﯼ "ﻋﺸﻘﺖ" ﺣﺎﺿﺮﯼ ﭼﻪ کارها ﮐﻨﯽ....؟

ﮔﻔﺖ : ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻋﺎﻗﻼﻥ ﻧﻤﯿﺸﻮﻡ، ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﻧﻤﯽ ﮐﻨﻢ...، خیانت نمیکنم...

دور نمیزنم.... وعده سر خرمن نمیدهم...دروغ نمیگویم..خیانت نمیکنم....

و ﺩﻭﺳﺘﺶ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺩﺍﺷﺖ، ﺗﻨﻬﺎﯾﺶ ﻧﻤﯿﮕﺬﺍﺭﻡ، ﻣﯿﭙﺮﺳﺘﻤﺶ...

ﺑﯽ ﻭﻓﺎﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻢ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﻣﻬﺮﺑﺎﻥ ﺧﻮﺍﻫﻢ ﺑﻮﺩ ..

برایش فداکاری خواهم کرد..ناراحت و نگرانش نمیکنم...غمخوارش میشوم...

ﮔﻔﺘﻨﺪ : ولی ﺍﮔﺮ ﺗﻨﻬﺎﯾﺖ ﮔﺬﺍﺷﺖ ...، ﺍﮔﺮ ﺩﻭﺳﺘﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ ..، اﮔﺮ ﻧﺎﻣﺮﺩﯼ ﮐﺮﺩ ، ﺍﮔﺮ ﺑﯽ ﻭﻓﺎ ﺑﻮﺩ..

اگر ترکت کرد ﭼﻪ...؟

اشک بر چشمانش حلقه زد و ﮔﻔﺖ : ﺍﮔﺮ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻧﺒﻮﺩ ﮐﻪ ﻣﻦ "ﺩﯾﻮﺍﻧـــــــــﻪ" ﻧﻤﯿﺸﺪم...

 
1 / 4 / 1393برچسب:, :: 20:31 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

 

زمستان را فقط

به‌خاطر تو دوست دارم

به‌خاطر لباس‌های گرم زمستانی‌ات

که هرچه سردتر می‌شود

زیباترت می‌کنند

به‌خاطر پالتوی کمرتنگی که قدت را

بلندتر نشان می‌دهد

به‌خاطر آن پلی‌ورِ سفید یقه‌اسکی

که محشر می‌کند

و هر بار که می‌پوشی‌اش

مثل گلی که باز شود در برف

چهره‌ات می‌شکوفد از یقه‌ی تنگش 

به‌خاطر آن شال‌گردن کشمیر

که جان می‌دهد برای یک میز آفتاب‌گیر و

قهوه‌ی تلخ با شیر

سال از پیِ سال از حضور تو

حظ می‌کنم هر روز در لباس‌هایی که فصل را کوتاه

و بی‌همتا می‌کند پسند تو را

لباس‌هایی که وسط تابستان هم

دلم برای دیدن‌شان

تنگ می‌شود

دستکش‌های نرمی 

که از <های> من نیز گرم‌ترند 

و بوی صحرایی چرم‌شان تا بهار 

عطر ملایم دست‌های توست 

و آن چکمه‌های ورنیِ ساق‌بلند 

که کفرت را گاهی درمی‌آورند 

وقتی کنار یک فنجان چای‌تازه‌دم 

یک‌دنده وا می‌روی در گرمای مبل 

و گوش نمی‌دهی به پیشنهاد من 

که بارها گفته‌ام با کمال میل حاضرم 

ماموریت بی‌خطر باز کردن بندشان را 

به‌عهده بگیرم 

زمستان را 

به‌خاطر چتری دوست دارم 

که سرپناهش را در باران 

قسمت می‌کنی با من 

و هرقدر هم که گرم بپوشی 

یقین دارم باز 

در صف خلوت سینما خودت را 

دلبرانه می‌چسبانی به من

هنوز باورم نمی‌شود 

که سال‌ به سال 

چشم به‌راه زمستانی می‌نشینم 

که سال‌ها 

چشم دیدنش را نداشته‌ام. 

عباس صفاری 

خنده در برف، نشر مروارید

 

 
1 / 4 / 1393برچسب:, :: 14:8 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

جدایی درد بی درمان عشق است

جدایی حرف بی پایان عشق است

جدایی قصه های تلخ دارد

جدایی ناله های سخت دارد

جدایی شاه بی پایان عشق است

جدایی راز بی پایان عشق است

جدایی گریه و فریاد دارد

جدایی مرگ دارد درد دارد

خدایا دور کن درد جدایی

که بی زارم دگر از آشنایی

 
31 / 3 / 1393برچسب:, :: 20:17 :: نويسنده : ☼admin)suzy)

به سراغ مـــن اگر مي آيي٬

تنــد و آهســته چه فرقي دارد ؟ !

تــــــو به هر جور دلت خواست بـــــيا !

.

.

.

مثل سهراب دگر . . .

جنس تنهايي من چينــي نيست ٬

که ترک بردارد!

مثل آهــــن شده چيني نازک تنهايي مـن

تـــــو فقط ،

زود بیا . . .