خسته ام
خسته ی کمی خواب
کمی خوابِ آرام
کاش مثل یک حلزون
به لحظهای قبل بخزم
مچاله شوم
در صدفی که مرا از دنیا
مرا از شما جدا میکند
و بخوابم
و فراموش کنم
هر چه بر من گذشته
هر که از من گذشته
کاش به اندازه ی تمام عمرم بخوابم
کاش وقت بیداری
مثل جنینی باشم
مچاله
بی خاطره از دنیا
بی خاطره از شما
کودکی باشم که می خندد
کودکی که هنوز از هیچ چیززندگی نمی ترسد
آه چه آرزویِ ناچیزی ست
تولدی دوباره
برایِ آدمی خسته
نیکی فیروزکوهی
نظرات شما عزیزان: